-پاسخ آیت الله سیستانی درباره لباس مشکی در محرم وصفر
-پاسخ آیت الله خامنه ای درباره افطار کردن با تربت امام حسین علیه السلام
-دست زدن همراه با شادي و خواندن و ذكر صلوات بر پيامبر اكرم و آل او(ص) درجشن هايي كه به مناسبت ايام ولادت ائمه(ص) و اعياد وحدت و مبعث برگزار مي شود چه حكمي دارد؟ اگر اين جشن ها در مكانهاي عبادت مانند مسجد و نمازخانه هاي ادارات و يا حسينيه ها برگزارشوند، حكم آنها چيست؟
-پاسخ آیت الله شبیری زنجانی درباره جشن عروسی در ماه محرم وصفر
-پاسخ آیت الله مکارم شیرازی درباره اصلاح و آرایش در ماه های محرم و صفر
-پاسخ آیت الله روحانی درباره جنگ عایشه با امیرالمؤمنین (علیه السلام) از همه گناهان بدتر بود
-پاسخ آیت الله جوادی آملی درباره نماز روز عید غدیر
-پاسخ آیت الله جوادی آملی درباره نماز عید غدیر
-پاسخ آیت الله حکیم در باره افضل بودن حضرت علی علیه السلام از بقیه ائمه وپیامبران
-پاسخ آیت الله وحید خراسانی درباره سیگار کشیدن در ماه رمضان

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:8052 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:5

نظر شرعي شما در مورد مطلب گفته شده در كتاب بوي دود چيست؟ تصور خدا به صورت يك انسان گنده!بعد كه بزرگتر شدم، ديدم اين خدا از يك طرف ميگويد: اطاعت كن و از طرف ديگر ميگويد: عقلت را به كار انداز. اين تناقض است و اين خدا ديوانه!

دوست عزيز، شما نظر شرعي را خواسته بوديد. اگر مقصود حكم شرعي خواندن چنين كتاب هايي است كه بعضي اشكالات را در ذهن انسان نسبت به دين و ايمان به خدا ايجاد مي كند، يك حكم شرعي به صورت كلي وجود دارد كه: اگر يك كتاب ضاله و گمراه كننده بود، يعني خواندن آن باعث شك و سرگرداني و سرانجام گمراهي شخص مي شود، خواندن چنين كتاب هايي اشكال دارد، مگر آن كه شخص نسبت به مطالب و موضوعات طرح شده در آن كتاب، آگاهي داشته باشد و يا پاسخ اشكالات را بداند، و به طور كلي با آگاهي از معارف ديني به سراغ آن كتاب ها برود تا از اشكالات آنها آگاه شود. در چنين صورتي خواندن آن كتاب ها اشكال ندارد و چه بسا در بعضي موارد لازم است تا اگر جايي آن اشكالات مطرح شد، به خوبي بتواند پاسخ دهد.

اما مطالبي كه از آن كتاب نقل شده و بعضي اشكالات را در مورد خدا طرح كرده است. در پاسخ به آن اشكال ابتدا روايتي را كه از امام محمد باقر(ع) در اين مورد نقل شده، بيان ميكنيم: هر آنچه شما در ذهن خود ساخته ايد، آفريدةشما بوده و به خودتان باز مي گردد. اگر از مورچه سؤال شود كه خدا چگونه است، مورچه تصور ميكند كه خداوند دو شاخك دارد!.[5]

دوست عزيز، خداوند هيچ گاه در ذهن بشر ساخته نمي شود و اصلاً جا نمي گيرد. او بسيار برتر است از ان كه در ذهن انسان محدود جاي گيرد. هر خدايي كه در ذهن بسازيم، ساختة ذهن ما است، نه خدايي كه آفريدگار جهان هستي است.

نكتة بسيار مهم اين است كه پيامبران آمده اند كه فكر و انديشة بشر را در مورد خداوند اصلاح كنند تا انسانها شناخت صحيحي از خدا داشته باشند، وگرنه خود انسانها به طور فطري به خداوند گرايش دارند و خدايي را براي خود مي سازند. پيامبر آمده اند با همين تصورات غلط از خداوند مبارزه كنند. خداياني كه ساختة بشرند، خواه به صورت يك بت، يا ستاره، يا آفتاب و يا موجود بسيار گنده (غول)! اما موضوع بهشت و دوزخ كه در آن كتاب آمده، ساختة بشر است. يعني اين انسان است كه بهشت را براي خود مي سازد، يا دوزخ را و خداوند بزرگ ثمرة چيزي را كه انسان انجام داده، در اختيار او قرار ميدهد.

اما داستان عقل و تكليف، يا عقل و شرع، متأسفانه نويسندة كتاب اشتباهي كه كرده، آن است كه بين دو مسئلة اطاعت از خداوند و خرد ورزي تضاد ديده است. براي روشن شدن اين مطلب كه بين اين دو مسئله تضاد و تناقضي وجود ندارد و اطاعت از خداوند عين خردورزي و مطابق با عقل و انديشة بشر است، مثالي را ذكر ميكنيم:

اگر انسان آگاه شود كه پزشكي هست كه از تمام دردهاي انسان آگاهي دارد، هم چنين از تمام داروها آگاه است و ميداند چه دارويي براي چه دردي مناسب است، در اينجاعقل و خرد ورزي به انسان ميگويد: كار عاقلانه اين استكه سراغ آن پزشك برويم و داروي دردهاي خود را از او بخواهيم. اگر چنين پزشكي دارويي براي انسان تجويز كند و بگويد كه: بايد از اين دارو بخوري تا درد تو شفا يابد و از مريضي سلامت يابي و سالم و تندرسي باشي، اگر انسان از گفتار آن پزشك اطاعت نكند، كار نابخردانه اي انجام داده است و اصلاً طبق عقل و فكر عمل نكرده است؛ بنابراين به خوبي روشن است كه اطاعت از اين پزشك با عقل و تفكر همگام است و اطاعت نكردن او بر خلاف عقل است.

حال با توجه به اين مثال به سوي خدا مي رويم. خدايي كه عالِم به تمام اسرار آسمان ها و زمين است (نه خداي ساختة آن نويسنده كه در كودكي يا نوجواني و يا در سنين بالاتر در ذهن خود مي سازد) و انسان را آفريده و از دردهاي او آگاهي دارد (ما انسان را آفريده ايم و مي دانيم كه چه چيزهايي او را وسوسه ميكند [و دردهاي او چيست].[6] براي انسان داروهايي فرستاده و گفت: اين داروها را مصرف كنيد و اين دستورها را عمل نماييد، تا خوشبخت و رستگار شويد. (و قرآن را براي شفا و رحمت فرستاديم).[7] اگر انسان فكر كند، بايد در مقابل اين داروهاي درمان چه كار كند و فكر و عقل انسان به او چه حكمي مي كند؟ آيا جز اين است كه عقل به انسان ميگويد كه بايد از خداوند و طبيب دردها اطاعت كرد؟ اين معناي دعوت خداوند به تفكر و حتي دستور او به انديشيدن است. اين خدا ديوانه نيست! ديوانه انساني است كه متأسفانه درك نمي كند و ناداني خود را در كتابي مي نويسد تا موجب گمراهي ديگران شود. وي معناي انسانيت و آسيب و درد هاي انساني را درك نكرده است.

طبيب عشق، مسيحا دم است و مشفق ليك

چو درد در تو نبيند، چه را دوا بكند؟!

كتاب هاي خداشناسي به خصوص آثار شهيد مطهري را مطالعه كنيد.

[5]بحارالانوار، ج 66، ص 293.

[6]ق(50) آية 16.

[7]اسراء (7) آية 82.



مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.